آقااااااااا جاااااااااان!
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد ، بنشست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد ، بنشست
دقیقا معنیش اینه که :
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد ، بنشست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد ، بنشست
لطفا هی زور نزن تفسیر عرفانی براش بسازی.این خودش به اندازه ی کافی عرفانی هست.
تو فکرت خرابه برادر من.
تو فکرت خرابه برادر من.