۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

اووووووووووف.کِی می خواد حالیت بشه؟


آقااااااااا جاااااااااان!

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد ، بنشست

دقیقا معنیش اینه که :

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد ، بنشست

لطفا هی زور نزن تفسیر عرفانی براش بسازی.این خودش به اندازه ی کافی عرفانی هست.
تو فکرت خرابه برادر من.

۱ نظر:

قطره گفت...

شما برادر ِ مایید که !! نه ما برادر ِ شما !! اما در خراب بودن ِ فکر ِ من یکی که شک نکن :ی